MOON IS SHINING

ساخت وبلاگ

پس شاخه‌های یاس و مریم فرق دارند
آری! اگر بسیار اگر کم فرق دارند


شادم تصور می‌کنی وقتی ندانی
لبخندهای شادی و غم فرق دارند


برعکس می‌گردم طواف خانه‌ات را
دیوانه‌ها آدم به آدم فرق دارند


من با یقین کافر، جهان با شک مسلمان
با این حساب اهل جهنم فرق دارند


بر من به چشم کشتة عشقت نظر کن
پروانه‌های مرده با هم فرق دارند

فاضل نظری

 

مردن

MOON IS SHINING...
ما را در سایت MOON IS SHINING دنبال می کنید

برچسب : کافر,مسلمان,کعبه,طواف,فاضل نظری,پروانه,مرده,فرق دارند, نویسنده : moon is shining moonisshining بازدید : 83 تاريخ : دوشنبه 27 مرداد 1393 ساعت: 4:25

رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن

ابتدای یک پریشانیست حرفش را نزن

گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو
چشمهایم بی تو بارانیست حرفش را نزن

آرزو داری که دیگر بر نگردم پیش تو
راه من با اینکه طولانیست حرفش را نزن

دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا
دل شکستن کار آسانیست حرفش را نزن

عهد بستی با نگاه خسته ای محرم شوی
گر نگاه خسته ما نیست حرفش را نزن

خورده ای سوگند روزی عهد خود را بشکنی
این شکستن نا مسلمانیست حرفش را نزن

خواستم دنیا بفهمد عاشقم گفتی به من
عشق ما یک عشق پنهانیست حرفش را نزن

عالمان فتوی به تحریم نگاهت داده اند
عمر این تحریم ها آنیست حرفش را نزن

حرف رفتن میزنی وقتی که محتاج توام
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن

فرامرز عرب عامری

 

عاشقانه

MOON IS SHINING...
ما را در سایت MOON IS SHINING دنبال می کنید

برچسب : فرامرز عرب عامری,عشق,عاشق,the moon is shining, نویسنده : moon is shining moonisshining بازدید : 90 تاريخ : چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت: 1:41

آن روزها...

 آن روزها زمین سترون ثمر نداشت

یک تل خاک بود و جز این مختصر نداشت

آدم هنوز داخل بازنده ها نبود

حوا هواي وسوسه بازي به سر نداشت

نمرود ادعاي خدايي نكرده بود

زرتشت از تقدس آتش خبر نداشت

مريم هنوز باكره و نيل بي خراش

موسي عصاي معجزه، عيسي پدر نداشت
*****
وقتي خدا سرودِ ازل را ترانه كرد

غير از غزل به قالب ديگر نظر نداشت

هر روز كارِ شعرِ شدن را ادامه داد

دست از سر تخيل و تصوير برنداشت

وقتي تمام دفتر خود را سياه كرد

برگي سپيد جز دل پاك بشر نداشت

استاد بيت آخر خود را كه مي نوشت

غير از سه حرف اسم خودش بيشتر نداشت
*****

او عشق، خط سوم خود را تمام كرد

آن خط سومي كه به جز دردسر نداشت

سحري كه در نظاره ليلي نهفته بود

اي كاش بر اراده ي مجنون اثر نداشت

دستي كه طرح چهره ي يوسف كشيده بود

انگار از وجود زليخا خبر نداشت

صالح سجادی

 

زلیخا

MOON IS SHINING...
ما را در سایت MOON IS SHINING دنبال می کنید

برچسب : صالح سجادی,یوسف,زلیخا,لیلی,مجنون,آدم,حوا,The moon is shining, نویسنده : moon is shining moonisshining بازدید : 80 تاريخ : چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت: 1:44

نفرین نکن که...

 

 

وقتی که حالت از غم دنیا گرفته است

حال من و تمام غزلها گرفته است

 

دلشوره های خود بخود چند روز پیش

حالا چقدر یکشبه معنا گرفته است


بعد از تو جای آنهمه تاب و تب مرا

مشتی چرا و باید و اما گرفته است


این سرنوشت غمزده تاوان عشق را

روزی هزار مرتبه از ما گرفته است


حتی خدا نخواست ببیند در این جهان

کار دو عاشق اینهمه بالا گرفته است


یک لحظه چشم بستم و دیدم کسی برام

تصمیم گریه آور کبری گرفته است


حالا منم و میز و دو فنجان قهوه و...

مردی که روی صندلی ات جا گرفته است


حرفی نمی زنم نکند برملا شود

بغضی که توی حنجره ام پا گرفته است


دارد به عمق فاجعه پی میبرد دلم

نفرین نکن که آه تو من را گرفته است!


زهرا شعباني

 

باران

 

 

MOON IS SHINING...
ما را در سایت MOON IS SHINING دنبال می کنید

برچسب : زهرا شعبانی,نفرین,قهوه,عشق,غزل, معاصر,the moon is shining, نویسنده : moon is shining moonisshining بازدید : 79 تاريخ : شنبه 18 مرداد 1393 ساعت: 20:25

 

اگرچه از تو هزاران سخن بجا مانده
سکوت بوده هر آنچه زمن بجا مانده

عبور کرده ای و از تنت در این کوچه
هنوز عطر گل یاسمن بجا مانده

چگونه اشک نریزم که بین اینهمه گرگ
فقط ز یوسف من پیرهن بجا مانده

تنم به سردیِ خاکستر و دلم انگار
گدازه ای است که از سوختن بجا مانده

هرآنکه داد شکستم شکستمش ، جز تو
تو آن بتی که خود از بت شکن بجا مانده

اگرچه رفته ای اما تو آن سرافرازی
کزاین مبارزه ی تن به تن بجا مانده

علی ارجمند

تنها تو

MOON IS SHINING...
ما را در سایت MOON IS SHINING دنبال می کنید

برچسب : یوسف,پیراهن,گرگ ,علی ارجمند, نویسنده : moon is shining moonisshining بازدید : 59 تاريخ : پنجشنبه 16 مرداد 1393 ساعت: 0:43

من چه در وهم وجودم چه عدم دلتنگم


از عدم تا به وجود آمده ام دلتنگم



روح از افلاک و تن از خاک، در این ساغر پاک


از در آمیختن آمیختن شادی و غم دلتنگم



خوشه ای از ملکوت تو مرا دور انداخت


من هنوز ازسفر باغ ارم دلتنگم



ای نبخشوده گناه پدرم آدم را


به گناهان نبخشوده قسم دلتنگم



حال در خوف و رجا رو به تو بر میگردم


دو قدم دلهره دارم دو قدم دلتنگم



نشد از یاد برم خاطره دوری را


بازهرچند رسیدیم به هم !دلتنگم

 

فاضل نظری

 

....

 

MOON IS SHINING...
ما را در سایت MOON IS SHINING دنبال می کنید

برچسب : دلتنگ, زمین ,خوف, رجا ,خدا ,فاضل نظری, moon, نویسنده : moon is shining moonisshining بازدید : 81 تاريخ : دوشنبه 13 مرداد 1393 ساعت: 19:51